نويسنده: طيب حسيني ( دشتي ) (1)




 

ضوابط تشخيص سور مکي

ضوابط زير نشانه اي براي سور مکي معرفي شده است:
1. هر سوره اي که در آن لفظ « کلا » آمده، مکي است.
2. همه ي سوره هايي که در آغاز آن ها حروف مقطع آمده به جز زهراوان ( بقره و آل عمران ) مکي است. سوره رعد نيز بنا بر يک نظر، مدني و مستثنا است.
3. همه سوره هايي که در آن ها داستان پيامبران و اقوام گذشته آمده، مکي است؛ به جز سوره ي بقره.
4. هر سوره اي که در آن داستان آدم و شيطان آمده، مکي است به جز سوره بقره.
5. هر سوره اي که در آن يَاأَيُّهَا النَّاسُ آمده و يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا نيامده مکي است. البته بايد سوره ي حج را استثنا کرد، زيرا درباره مکي و مدني بودن آن اختلاف نظر است.
6. همه سوره هاي مفصل يعني کوتاه قرآن مکي است. اين ديدگاه از ابن مسعود نقل شده و موراد نقض متعددي دارد؛ مانند سوره ي نصر و زلزال و بينه که از سور مفصل اما مدني به شمار آمده است. (2)

ضوابط سوره هاي مدني

براي تشخيص سوره هاي مدني نيز ضوابط زير معرفي شده است:
1. هر سوره اي که در آن از حدود و فرايض و حقوق شخصيه و قوانين مدني و اجتماعي و احکام شرعي سخن به ميان آمده است.
2. هر سوره اي که در آن از جهاد و بيان احکام آن سخن به ميان آمده است.
3. هر سوره اي که در آن از منافقان سخن به ميان آمده است؛ به جز سوره ي عنکبوت که درباره مکي يا مدني بودن آن اختلاف نظر است.
اين ضوابط داراي اشکالاتي است، به ويژه ضوابطي که براي تشخيص سور مکي بيان شده است:
اولاً، اين ضوابط تنها براي شناسايي سوره ها - نه آيات - مکي و مدني تا اندازه اي خوب و کارگشا است.
ثانياً، مهم ترين مشکل آن ها اين است که اين ضوابط مبتني بر روايات است، يعني مفسران با توجه به رواياتي که سور مکي و مدني را معرفي کرده اند، اين ضوابط را استخراج کرده و سپس آن ها را به عنوان ضوابط تشخيص سور مکي و مدني معرفي کرده اند، و اين دور، آشکار است. شاهد آن استثنائاتي است که بيان کرده اند.
مثلاً هر سوره اي که حروف مقطعه دارد مکي است به جز زهراوان ( بقره و آل عمران ) يا هر سوره اي که ذکري از منافقان در آن به ميان آمده مدني است به جز سوره ي عنکبوت يا هر سوره اي که در آن از جهاد سخن گفته شده مدني است به جز حج و...
ثالثاً، ضوابط بيان شده، ضابطه براي تشخيص سور مکي و مدني نيست، بلکه بايد آن ها را از ويژگي هاي سور مکي و مدني به شمار آورد.
رابعاً، اين ضوابط مشکل ده ها آيه ي استثناء شده از سور مکي را حل نمي کند، و نمي توان با تکيه بر آن ها، مکي يا مدني بودن آن آيات را تشخيص داد، و مشکل اصلي همچنان باقي خواهد ماند.
با اين همه، اين ضوابط تا حدي ميان مفسران متأخر پذيرفته شده است. استاد معرفت در التمهيد به اجمال و در علوم قرآني به صورت منظم و مبسوط تر اين ضوابط را بيان کرده اند.

ضوابط مکي و مدني از نظرگاه آيت الله معرفت

به طور کلي نظر استاد آن است که براي تشخيص مکي يا مدني بودن سوره ها بايد به روايات موثق اعتماد کرد، و در مورد آيات بايد همه ي شواهد و قرائن را مطالعه کرد و در صورتي که موجب علم يا حل قطعي مشکل در لفظ آيه شد، به آن اعتنا کرد؛ در غير اين صورت معتبر نخواهد بود. (3)
اما در علوم قرآني با يک دسته بندي استقرايي مي نويسد:
به طور کلي ملاک ها و علايم براي تشخيص، عبارت است از:
1. نص و خبر؛
2. علايم صوري و ظاهري؛
3. علايم محتوايي و معنوي.
سپس استاد همه ي علايم و ضوابط شناخت مکي و مدني را که مفسران بيان کرده اند را زير اين سه قسم برمي شمارد و چنين نتيجه مي گيرد:
" البته اين ويژگي ها هرگز کليت ندارد، بلکه صرفاً درباره برخي از انواع صدق مي کند. و در صورت اجتماع چندين خصيصه اگر موجب علم و يقين شود و نص معارضي در ميان نباشد، قابل اعتماد است و موجب قوت احتمال و اطمينان مي شود، در اين صورت است که نتيجه کاربرد فقهي و تاريخي و غير آن دارد بنابراين ملاک تشخيص مکي و مدني يا نقل و خبر است که اصطلاحاً سماعي مي گويند، يا اجتهاد و شواهد ظاهري و صورت جمله بندي و داشتن سجع و وزن و کوتاهي آيات و سوره ها است يا شواهد محتوايي است، بدين معنا که شکل بيان اصول عقايد و احکام و برخورد با کفار و منافقين، نشانه ي مکي و مدني بودن سوره است. " (4)

رابطه مکي و مدني و متأثر بودن قرآن از محيط

يکي از شبهاتي که از جانب مستشرقان بر قرآن وارد شده و با مبحث مکي و مدني مرتبط است، آن است که قرآن تابع و متأثر از محيط و جو حاکم بر منطقه حجاز بوده است. شهيد صدر مي نويسد:
" شبهات پيرامون موضوع مکي و مدني قرآن از يک مطلب اساسي نشأت مي گيرد و آن اين است که تفاوت ها و امتيازاتي که ميان دو قسم مکي و مدني قرآن کريم ملاحظه مي شود از ديد بعضي خاورشناسان اين باور را پديد مي آورد که قرآن تحت تأثير شرايط و محيط هاي مختلف اجتماعي و شخصي قرار گرفته است که آثار خود را در ساختار قرآن و شيوه ي ارائه آن برجاي نهاده است. " (5)
شهيد صدر سپس به تفصيل به اين شبهه پاسخ داده است. در بخشي از پاسخ ايشان آمده است:
پيش از ردّ اين شبهه دو مسأله که تأثير بسزايي در فهم بحث و بازشناسي نتايج آن خواهند داشت بايد ملاحظه شود.
1. در آغاز بايد فرق بگذاريم ميان اين نگرش که قرآن را تحت تأثير شرايط محيط مي داند و نگرش ديگري که قرآن را مؤثر در اوضاع و احوال مجاور خود و ناظر بر آن ها در جهت متحول گردانيدن آن ها به نفع دعوت اسلام مي داند. نگرش اول در حقيقت بشري بودن قرآن را منظور دارد، برخلاف نگرش دوم که اصلاً چنين فکر نمي کند، و ما نگرش دوم را مي پذيريم.
2. تعريف و تفسير اصل وجود پديده اي به نام قرآن را بايد همواره منشأ و پايه همه اظهارنظرها و داوري ها نسبت به محتواي قرآن قرار دهيم. به همين دليل ما به خود اجازه نمي دهيم داوري و اظهارنظري را در مقام تفسير مسأله اي پيرامون قرآن کريم بپذيريم، تنها به خاطر آنکه با خود آن مسأله همخواني دارد. پيش از هر چيز بايد بنگريم که اظهارنظر با تعريف و تفسيري که به درستي از اصل قرآن کريم داريم همخواني داشته باشد.
شهيد صدر سپس به تفصيل براساس همين دو مبنا و به شيوه ي خاص خود به شبهه مذکور پاسخ داده است. (6)
استاد معرفت نيز با بيان اين شبهه به شيوه اي متفاوت و مخصوص به خود به آن پاسخ داده اند. گرچه ميان پاسخ ايشان و شهيد صدر به شبهه مذکور، شباهت ها و اشتراکاتي ديده مي شود، اما تفاوت هايي نيز ميان آن وجود دارد. ويژگي بارز پاسخ استاد آن است که از موضع فعال و هجومي و بالا دست سخن مي گويد. به عبارت ديگر با رد شبهه و متأثر بودن قرآن از محيط، تفاوت جو آيات مکي با مدني را لازم و ضروري و امري بسيار طبيعي و از ويژگي هاي مثبت آيات مي دانند. ايشان در پاسخ شبهه مذکور گفته اند:
" بايد بين تأثر از محيط و همگامي با جو حاکم، با تأثيرگذاري در مردم فرق قائل شد. کسي که مي خواهد بر محيط خود تأثير بگذارد، بايد نخست حرکت خود را با آن محيط هماهنگ سازد و واقعيات محيط را مورد توجه قرار دهد و هم آهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن گويد و با روش و شيوه ي متعارف موجود ايده ي خود را پياده کند. سپس بايد وضع محيط خود را در نظر گيرد و آن را کاملاً بشناسد تا عوامل مؤثر را به شايستگي به کار اندازد. بنابراين فرق است ميان آنکه محيط بر وي تأثير گذارد و او را دنبال خود بکشد با آنکه او خود را با محيط هم آهنگ سازد تا عوامل مؤثر در آن را شناخته و بتواند بر آن تأثير گذارد. "
ايشان هم چنين در پاسخ به شبهه اي که کوتاهي سور مکي و بلندي سور مدني را تحت تأثر فرهنگ متفاوت حاکم بر مکه و مدينه مي داند، مي گويد:
" در جواب بايد گفت: اولاً متناسب با محيط سخن گفتن شيوه ي سخن دانان ورزيده و شرط بلاغت است، هر سخن جايي و هر نکته مقامي دارد، ثانياً، چه بسا در مکه سوره هاي بلند نازل شده و در مدينه سوره هاي کوچک مانند نصر، زلزله و بينه. "
ايشان سرانجام پس از طرح چهار شبهه و پاسخ به آن ها چنين نتيجه مي گيرد:
" با توجه به اشکالات فوق و جواب هاي نقضي و حلي که بيان شد، نمي توان آيات قرآن را متأثر از محيط دانست، ولي با توجه به هموار ساختن مسير دعوت و ايجاد زمينه ي گسترش اسلام بين سوره هاي مکي و مدني تفاوت هايي وجود دارد. هر حرکتي در آغاز با مشکلات فراواني رو به رو است که بايد نخست در رفع آن ها کوشيد سپس تلاش شود که راه اين حرکت هموار گردد. آن گاه که مسير آماده شد مي توان بر گسترش و افزايش جلوه هاي خود رونق بيشتري داد. اهداف و مقاصد خود را به طور علني آشکار نمود و دعوت خود را با بيان شريعت قرين ساخت. بنابراين اسلوب و شيوه بيان و نحوه دعوت در دو حالت ياد شده با هم تفاوت مي کند و نبايد انتظار داشت آن چه را که در آخر گفته مي شود، در آغاز اعلام کرد. " (7)
اين از ويژگي هاي استدلال استاد است که بر همه ي مباحثش سايه انداخته است. ايشان نه تنها از مواجه با شبهه نمي هراسد، بلکه شبهه را برمي گرداند و با آن عليه القا کننده ي شبهه استدلال مي کند. ايشان شبهات مطرح شده پيرامون آيات مکي و مدني را نه تنها نشانه تأثيرپذيري قرآن از محيط نمي داند، بلکه بر عکس آن را نشانه ي تأثيرگذاري و تحول آفريني قرآن کريم و نشانه اوج بلاغت آن مي داند. قرآن با اسلوبي کاملاً تأثيرگذار در جامعه اي با اوضاع و احوال و فرهنگ خاص نازل مي شود و براي تأثيرگذاري بيشتر بر آن ها تا حدي با آن ها هم آهنگ است. هنگامي که مرحله اول دعوت سپري شد و جامعه يا دست کم بخشي از جامعه تحت تأثير قرآن کريم متحول شد، نيازهاي جديدي براي طي مسير هدايت پيدا مي کند. در اين شرايط جديد، قرآن کريم با اسلوبي جديد و هماهنگ با نيازهاي تازه، دعوت خود را ادامه مي دهد. اين تغيير اسلوب براي کتاب مقدس ديني که در جامعه تأثيرگذار و تحول آفرين است، نه تنها امري کاملاً طبيعي، بلکه براي ديني که مي خواهد همه نيازهاي بشر را پاسخ گويد، امري لازم است.

ترتيب نزول آيات

يکي از مسائل بحث مکي و مدني، تعداد سوره هاي مکي و مدني و مسأله ي ترتيب نزول آن ها است. درباره اينکه سوره ها به چه ترتيبي نازل شدند، و چه تعداد سوره مکي و چه تعداد مدني است، دانشمندان مسلمان و غير مسلمان با سه روش به تعيين آن پرداخته اند:
1. روش اول، اتکا به روايات ترتيب نزول است که تعداد آن ها به حدود 14 روايت منقول از صحابه و تابعان مي رسد. اين روايت ها با درصد کمي اختلاف، تقريباً متن واحدي از ترتيب نزول سوره ها به دست مي دهد. (8)
2. روش دوم، اجتهاد در تعيين ترتيب نزول سوره ها است. برخي دانشمندان مسلمان مانند بازرگان و خاورشناسان براي تعيين ترتيب نزول سوره هاي قرآن به اين روش تکيه کرده اند. (9) البته نمي توان انکار کرد که روايات به ويژه روايات ترتيب نزول تأثير جدي بر جهت دهي اجتهاد اين دانشمندان داشته است.
3. روش سوم، محور قرار دادن روايات ترتيب نزول و اجتهاد بر روي آن ها براي شناسايي رتبه هر سوره است. اين روش در واقع ترکيبي از روش اول و دوم است، تفاوت آن با روش دوم و اول در جا به جايي رتبه برخي سوره ها است. شايد بتوان ترتيب نزولي را که محمد عزت دروزه در التفسير الحديث ارائه داده است، در شمار دسته سوم قرار داد.
روش آيت الله معرفت از نظر کلي در دسته سوم جا مي گيرد؛ يعني اجتهاد بر روي روايات اما به روشي کاملاً متفاوت با ديگران در تعيين ترتيب نزول سوره ها. تکيه ايشان بر روايات صحيح و موثق بوده است. به دليل آن که اين بحث يک بحث تاريخي است و لذا بايد به روايات منقول از شاهدان نزول وحي و کساني که در ارتباط مستقيم با آن ها بوده اند اعتماد کرد. اجتهاد مبتني بر حدس و احتمال و معيارهاي غير قاطع نمي تواند راهي مطمئن براي تشخيص ترتيب نزول باشد. استاد در پژوهش خود براي تعيين ترتيب نزول سوره ها سه گام برداشته اند:
1. اعتماد به مشهورترين روايت ترتيب نزول که مورد اعتماد مفسران بزرگ شيعه و سني است. ايشان در اين باره مي نويسد:
" در ترتيب نزول سوره ها رواياتي در دست است که مورد اعتماد بزرگان است و عمدتاً از ابن عباس نقل شده است. مانند روايتي که احمد بن يعقوب کاتب معروف به ابن واضح يعقوبي ( م 292 ق ) در تاريخ خود از محمد بن سائب کلبي از ابي صالح از ابن عباس نقل مي کند (10). و يا روايتي که محمد بن اسحاق ورّاق معروف به ابن نديم ( م 385 ) در الفهرست آورده است (11) و يا علامه طبرسي از شيخ خود ابومحمد مهدي بن نزار حسيني قايني از علامه قرن پنجم حافظ کبير عبيدالله بن عبدالله بن احمد معروف به حاکم حسکاني نيشابوري صاحب کتاب شواهد التنزيل روايت ترتيب نزول را از ابن عباس آورده است. و نيز از الايضاح استاد احمد زاهد روايتي را نقل کرده است (12). و نيز امام بدرالدين زرکشي اولين محقق مسائل قرآني ( م 794 ) در البرهان آورده است و درباره ي آن مي گويد:
هذا نزل من القرآن و عليه استقرت الرواية من الثقات. (13)
جلال الدين سيوطي علامه ي عصر خود ( م 911 ق ) در الاتقان آورده است. (14)
البته استاد يادآور شده اند که در اين ترتيب نزول، نظر به ابتداي هر سوره است. هرگاه آغاز يک سوره نازل مي شد و ميان آن با نزول بقيه سوره، نزول چند سوره ديگر فاصله مي انداخته است، اعتبار ترتيب مبدأ نزول آن سوره بوده است نه زمان تکميل آن. چنان که سوره علق تا پنج آيه در آغاز بعثت نازل گرديد و پس از چند سال بقيه سوره نازل شد، اما اين سوره در رتبه اول نزول قرار دارد.
2. گام دوم آن است که روايت مورد اعتماد استاد داراي يک نقيصه است و در آن از سوره ي فاتحه ياد نشده است. ايشان اين نقص را با اعتماد به روايت جابر بن زيد که سيوطي هم در الاتقان آن را نقل کرده است تکميل مي کند. مطابق اين روايت، سوره ي فاتحه در رتبه ي پنجم قرار گرفته است. در اين روايت و نيز ساير روايات، 86 سوره ي قرآن مکي و 28 سوره مدني است. بنابراين فهرست زير در ترتيب نزول سوره ها به دست مي آيد:

السورة المکیة (86)

ترتیب النزول السورة

ترتیب المصحف

 

ترتیب النزول السورة

ترتیب المصحف

العلق

96

الهمزة

104

القلم

68

المرسلات

77

المزمل

73

ق

50

المدثر

74

البلد

90

الفاتحه (15)

1

الطارق

86

المسد

111

القمر

54

التکویر

81

ص

38

الاعلی

87

الاعراف

7

اللیل

92

فصلت

41

الفیل

105

الشوری

42

الفلق

113

الزخرف

43

الناس

114

الدخان

44

التوحی

112

الجاثیه

45

النجم

53

الاحقاف

46

عبس

80

الذاریات

51

القدر

97

الغاشیه

88

الشمس

91

الکهف

18

البروج

85

النحل

16

التین

95

نوح

71

قریش

106

ابراهیم

14

القارعة

101

الانبیاء

21

الفجر

89

هود

11

الضحی

93

یوسف

12

الشرح

94

الحجر

15

العصر

103

الانعام

6

العادیات

1100

الصافات

37

الکوثر

108

لقمان

31

التکاثر

102

سبأ

34

الماعون

107

الزمر

39

الکافرون

109

غافر

40

الجن

72

المؤمنون

23

یس

36

السجدة

32

الفرقان

25

الطور

52

فاطر

35

الملک

67

مریم

19

الحاقة

69

طه

20

المعارج

70

الواقعة

56

النبأ

78

الشعراء

26

النازعات

79

النمل

27

الانفطار

82

القصص

28

الانشقاق

84

الاسراء

17

الروم

30

یونس

10

العنکبوت

29

القیامة

75

المطففین

83



السورة المدنیة (28)

ترتیب النزول السورة

ترتیب المصحف

 

ترتیب النزول السورة

ترتیب المصحف

البقرة

2

الممتحنة

60

الانفال

8

النساء

4

آل عمران

3

الزلزال

99

الاحزاب

33

الحدید

57

محمد

47

المنافقون

63

الرعد

13

المجادلة

58

الرحمان

55

الحجرات

49

الانسان

76

التحریم

66

الطلاق

65

الجمعة

62

البینة

98

التغابن

64

الحشر

59

الصف (16)

61

النصر

110

الفتح

48

النور

24

المائدة (17)

5

الحج

22

براءة

9


از ويژگي هاي اين روايت موثق و مورد اعتماد استاد آن است که سوره ي انسان را که در شأن اهل بيت پيامبر نازل شده، از سوره هاي مدني معرفي کرده است، برخلاف برخي روايات ترتيب نزول که آن را سوره مکي شناخته اند. علاوه بر اين، استاد به شدت از مدني بودن اين سوره دفاع مي کنند، و با اشاره به روايتي که از عبدالله بن زبير نقل شد مبني بر مکي بودن اين سوره، و گروهي نيز از اين روايت تبعيت کرده اند، مي گويند مکي خواندن سوره ي انسان از سوي کساني است که به انکار هر فضيلتي از اهل بيت (عليهم السلام) روي آورده اند. و دشمني ابن زبير با اهل بيت نيز مشهور است. آنگاه سخن حاکم حسکاني که از بزرگان اهل سنت است را نقل مي کند که با رد ديدگاه برخي نواصب سوره ي انسان را مدني شمرده است. (18)
3. در گام سوم، استاد به بحث درباره ي سوره هايي که در مکي يا مدني بودن آن ها اختلاف نظر است پرداخته و به شيوه ي اجتهادي نظر نهايي خود را درباره ي آن سوره بيان کرده اند.
مجموع سوره هاي مورد اختلاف سي سوره است:
نتيجه ي بحث قبل اين شد که 86 سوره مکي بوده است. اولين آن ها سور، علق و آخرين آن ها سوره مطففين، و 28 سوره مدني، اولين آن ها سوره ي بقره و آخرين آن ها سوره ي برائت است. اما اين فهرست مورد اتفاق همه ي مفسران نيست. بيش از 30 سوره هست که برخي با مکي يا مدني بودن آن ها مطابق فهرستي که آورديم مخالفت کرده اند. (19)
در اين بخش هر سوره اي که مطابق ديدگاهي ولو ضعيف، برخلاف مکي و مدني بودن آن ها نظر داده شده، ذکر مي کنند و به شيوه هاي گوناگون به نقد و بررسي آن پرداخته، از مکي يا مدني بودن آن مطابق فهرست ذکر شده دفاع مي کنند. شيوه کلي استاد در نقد اين ديدگاه ها، شيوه اجتهادي و رايج ميان فقها است. گاه به ضعف روايت اشاره مي کند، گاه آن ديدگاه را در برابر روايت معارض صحيح تري قرار داده، آن را به نقد مي کشد، گاه اشاره مي کند که مفسر در اينجا دچار لغزش شده است، گاه بيان مي کند که ديدگاه مفسر در مکي يا مدني خواندن يک سوره براساس ملاک مکاني بوده است و نه معيار زماني پذيرفته شده؛ گاه در مواردي که برخي مفسران با تکيه بر سياق يا لهجه و آهنگ آيات سوره اي را مکي يا مدني شمرده اند، استاد با اشاره به اينکه سياق و لهجه و به طور کلي اسلوب آيات غالبي اند نه دايمي، روايات ترتيب نزول را بر سياق ترجيح مي دهند، و در مواردي مستند ايشان در نقد ديدگاه هاي شاذ، اجماع مفسران است و در همه ي موارد از شيوه ي بحث علمي و ادب در گفتار خارج نمي شوند. (20)

آيات استثنايي

شايد چالش برانگيزترين و پردامنه ترين مسأله در موضوع مکي و مدني، بحث آيات استثنا شده از سوره هاي مکي و مدني باشد که برخلاف موقعيت سوره، عنوان مکي يا مدني گرفته اند. وجود روايات فراوان، گويا اتخاذ مبنايي اصولي و روشمند در باب اين گروه از آيات را آنقدر مشکل و سخت کرده است که حتي قرآن پژوهان نو انديش معاصر و صاحب مکتب نيز نتوانسته اند به درستي از عهده ي آن برآيند. (21)
سيوطي در اين مسأله فصلي در الاتقان گشوده و با اسهاب همه ي آيات استثنا شده از سور مکي و مدني را همراه با مدارکشان از لا به لاي کتب تفسير و علوم قرآني گردآوري کرده است (22). اين بحث نتايج و پي آمدهاي بسيار مهمي در حوزه تفسير به ويژه در مباحث کلامي و فقهي بر جاي نهاده است که با حل آن ها يعني آيات استثنايي، بسياري از اختلاف هاي مذهبي به ويژه در حوزه ي برخي فضايل اهل بيت (عليهم السلام)، عصمت پيامبر در مسأله ي تلقي وحي ( افسانه غرانيق )، ايمان ابوطالب و مادر و پدر پيامبر، مسأله ي تکرار نزول، منزه بودن ساحت پيامبر از انتقام جويي نسبت به شهادت حمزه و... نيز در حوزه مسائل فقهي و سير تشريع احکام و تعيين ناسخ و منسوخ برطرف خواهد شد.
شايد هنرمندانه ترين نوآوري استاد در مبحث مکي و مدني، ديدگاه ايشان در اتخاذ مبنايي اصولي و روشمند در مسأله آيات استثنايي است که توانسته اند اين مشکل را از اساس حل کنند. آن اينکه ايشان مطلقاً هيچ آيه ي استثنايي را نمي پذيرند. به اعتقاد آيت الله معرفت، هر سوره اي که آغاز نزول آن در مکه بوده است، در همان مکه نيز نزولش پايان يافته و پرونده آيات آن سوره به طور کامل بسته شده است:
" در نوشته هاي برخي قدما آمده است که در برخي سوره ها آياتي برخلاف اصل سوره آمده است. يعني اگر سوره مکي است، برخي آيات آن مدني و اگر مدني است، برخي آيات آن مکي است. البته ما با تتبعي که انجام داده ايم به خلاف اين نظر دست يافته ايم. هر سوره اي که مکي است، تمام آن مکي است و هر سوره اي که مدني است، تمام آن مدني است. " (23)
به نظر علامه معرفت، اکثر آيات استثنا شده از سور مکي و مدني بر پايه روايات ضعيف استوار يافته و متأخران و معاصران نيز با تقليد از گذشتگان و بدون تحقيق، اين استثنائات را پذيرفته و نقل کرده اند. حال آنکه اغلب طرفداران اين ديدگاه، نظر خود را از روي حدس و انديشه بيان کرده اند و به هيچ روايت صحيحي مستند نکرده اند؛ در حالي که شأن اين بحث آن است که به روايت صحيح منقول از صحابه مستند شود نه از روي اجتهاد شخصي و فکر و حدس اظهارنظر شود. (24) به نظر ايشان در صورتي که روايت صحيحي دال بر استثنا آيات نباشد، مقتضاي اصلي و طبيعي نظم آيات آن است که نزول هر سوره با بَسْمَلَه آغاز شود و سپس آيات آن، پشت سر هم و پي در پي فرود آيد و پس از کامل شدن آن با نزول بسمله اي ديگر سوره ي بعدي آغاز شود. در مورد برخي سوره ها اين احتمال هست که ميان نزول آغاز و پايان سوره با نزول سوره ي ديگري فاصله شده باشد، مثل سوره ي مزمل که مطابق برخي روايات آيه آخر آن به فاصله ي يک سال پس از نزول صدر سوره نازل شد و دستور آغازين همين سوره را نسخ کرد، (25) و در اين ميان قاعدتاً آيات و سور ديگري نازل شده است. درباره ي سور مدني اين احتمال وجود دارد که درباره ي سوره بقره ميان نزول اصل سوره و برخي آياتش با نزول سوره ي ديگري فاصله شده باشد، اما مطمئناً همه ي آيات بقره در مدينه و همه ي آيات مزمل در مکه نازل شده است.
براساس اين فرض گرچه امکان عقلي اين امر وجود دارد که بخشي از يک سوره به فاصله ي اندکي قبل از هجرت و بقيه ي آن پس از هجرت نازل شده باشد، اما نه اين فرض پذيرفته است و نه استاد آن را طرح کرده اند، زيرا با توجه به مبناي اصلي استاد در اين مسأله که هر استثنايي بايد مستند به روايتي صحيح باشد، هيچ شاهدي بر واقعي بودن اين فرض، موجود نيست، و در محدوده ي فرض محصور خواهد بود.
همان گونه که اشاره شد، اصلي ترين دلايل استاد در رد و انکار آيات استثنايي عبارتند از:
1. عدم وجود نص صحيح دال بر استثنا شدن آياتي.
2. دلايل موجود يا روايات ضعيف و غيرقابل اعتماد؛ و يا اجتهاد و رأي و حدس مفسران.
3. مقتضاي اصل اولي و حکمت در نزول آيات و پيوستگي سياق آيات استثنا شده با آيات قبل و بعدشان، دليل محکم و نشانه اي روشن بر عدم استثنا آيات است.
با اين حال براي نقد روايات و آراي مفسران گذشته که به عنوان مدرک آيات استثنايي معرفي شده است به شيوه ي اجتهادي رايج ميان فقها از ادله ي ديگر نيز کمک مي گيرند، از قبيل تعارض برخي از اين روايات و آرا با روايات صحيح تر دال بر عدم استثنا، اجماع مفسران بر عدم استثنا، مخالفت با ادله ي عقلي، خطاي در فهم معناي واژگان آيه، در نظر گرفتن مبناي غير زماني در تعريف مکي و مدني و غيره.

نتيجه

از مباحث استاد علامه معرفت در موضوع مکي و مدني به دست آمد که:
1. استاد در کتاب التمهيد به تفصيل و جامع، و در علوم قرآني به اختصار و اندکي تفاوت در شيوه، درباره ي مکي و مدني بحث کرده اند؛ به علاوه ي آنکه در علوم قرآني به شبهات درباره ي مکي و مدني پاسخ داده اند.
2. شيوه ي بحث استاد در اين موضوع، شيوه اي استدلالي با ابزار عقلي و اجتهادي اما مبتني بر نص صحيح يعني شيوه ي رايج ميان فقها بوده است.
3. در بحث اهميت و فوايد دانش مکي و مدني، داراي نوآوري هايي بوده اند. اين نوآوري در کتاب علوم قرآني ايشان که به فاصله حدود 25 سال پس از التمهيد به نگارش درآمده، برجسته تر است و عمدتاً تأکيد ايشان بر آسيب هايي است که از ناحيه عدم دقت در شناخت آيات مکي و مدني به تفسير وارد شده است.
4. در بحث ترتيب نزول و تعداد سور مکي و مدني در ميان دو شيوه روايت محوري و اجتهاد محوري، ايشان به دليل ويژگي تاريخي بودن موضوع، جانب روايت محوري را پذيرفته و اجتهاد از روي حدس و دليل غير قاطع را رد کرده اند، و از ميان روايات متعدد در اين موضوع به صحيح ترين روايت در اين باب منقول از ابن عباس که هم علامه طبرسي از شيعه و هم زرکشي از عالمان اهل سنت به آن اعتماد کرده اند، پذيرفته است.
5. بالاخره برجسته ترين و هنرمندانه ترين ديدگاه استاد در موضوع مکي و مدني، انکار آيات استثنايي از سور مکي و مدني است. به اعتقاد ايشان، هر سوره مکي همه ي آياتش مکي است و هر سوره ي مدني نيز همه ي آياتش مدني است، و در اغلب سوره ها - اعم از مکي و مدني - هنگامي که همه ي آيات سوره کامل مي شده، با نزول بسمله آيات سوره ي بعد آغاز مي شده، و نزول بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بيانگر پايان يافتن و کامل شدن سوره ي قبل بوده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
2. ر.ک: سيوطي، ج 1، صص 55-52؛ محمد عبدالعظيم زرقاني، مناهل العرفان، ج 1، صص 179-18، محمود راميار، تاريخ قرآن، صص 606-604.
3. ر.ک: التمهيد ج 1، صص 132 و 133.
4. محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 84-82.
5. ر.ک: سيد محمدباقر حکيم، علوم القرآن، صص 78-77.
6. همان، ص 77-84.
7. براي تفصيل بحث ر.ک: علوم قرآني، صص 88-84.
8. نکونام، صص 128 و 303-307.
9. ر.ک: محمود راميار، تاريخ قرآن، صص 699-670، نکونام، صص 22-10 و 297-294.
10. ر.ک: احمد بن واضح يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج 2، صص 26 و 35.
11. الفهرست، صص 47-43.
12. ر.ک: فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 10، صص 406-405؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 311 به بعد.
13. بدرالدين زرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج 1، ص 193.
14. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 1، صص 134-133؛ محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 89-88.
15. سقطت الفاتحة من رواية ابن عباس، فأثبتناها علي رواية علي رواية جابر بن زيد. جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج 1، ص 25؛ تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 26.
16. جعل الزرکشي في البرهان سورة الصف بعد التحريم و قبل الجمعة.
17. قدّم الزرکشي في البرهان البراءة علي المائدة و جعل هذه الاخير آخر السور.
18. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 1، ص 154.
19. براي آشنايي با فهرست سوره هاي اختلافي ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 1، صص 169-146.
20. ر.ک: همان.
21. ر.ک: ابوزيد، معناي متن، ترجمه مرتضي کريمي نيا، ص 145 به بعد.
22. ر.ک: جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج 1، صص 52-43.
23. محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 69.
24. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 1، صص 170-169.
25. همان، ص 221.

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول